به ما گفتند باید بازی کنیم گفتیم با کی گفتیم با دنیا؟
گفتند با تیم دنیا تا خواستیم بپرسیم بازی چیه ؟
سوت آغاز بازی رو زدند فقط فهمیدیم که خدا تو تیم ماست
بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد
ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم
امتیازها برابر بود تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم
و خندید و گفت نگران نباش تو وقت اضافه می بری
حالا بازی کن گفتم آخه چطوری بازم خندید و گفت
خیلی ساده فقط پاس بده................. باقیش بامن
:: برچسبها:
حافظ,
|